پروردگارا از زمانی که نزدیکی بیشتر و بیشتر به خودت را به من وعده دادی، دلم آرام و قرار ندارد و شادی پنهانی و هیجان ناشی از آن، وجودم را به خود اختصاص داده. این روزها دو عضو در بدنم، عملکرد پررنگ تری دارد. یکی قلبم و دیگری گوشم. با قلبم می بینم، حس می کنم، لمس می کنم و عشق می ورزم و با گوشم، یکسره جان برای شنیدن پیامهای دریافتی ات می شوم.
این روزها تنها جایی که آرامم می کند، دل طبیعت، تنها شخص، کسی که بیشتر به تو شبیه است و تنها رویه، سکوت و تفکر و برنامه ریزی در خور این وعده است.
زمانی که عطشم سر به فلک می کشد فکر می کنم ملاقات صرف با خواص، آن را سیراب می کند ولی وقتی به خود می آیم، می فهمم که تنها بالا و بالاتر رفتن در این مسیر و بیشتر به تو شبیه شدن است که درمانگرم است والّا مصداق این مثل می شوم که: گیرم پدر تو فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل و البته که دیدار این بزرگواران و اساتید معنوی، حض وافری به همراه دارد ولی اگر قرار باشد، عملکردی از تجارب و دانش ایشان عایدمان نشود، آنقدرها هم این ملاقات ها مفید فایده نخواهد بود.
خلاصه کلام اینکه، پروردگارا، مرا در تمامی موارد از عنایت خاص خود، بهره مند فرما. آمین
نوشته: ندا کوثری ( رها )